معنی فارسی bantings

B1

مرغ‌های بانتای مختلف که به خاطر ویژگی‌های خاص‌شان شناخته می‌شوند.

A collection of banty chickens, usually referring to various types.

example
معنی(example):

بانتی‌های حاضر در این رویداد توجه زیادی را جلب کردند.

مثال:

The bantings at the event drew a lot of attention.

معنی(example):

او دوست دارد بانتی‌های نژادهای مختلف را جمع‌آوری کند.

مثال:

She loves to collect bantings from various breeds.

معنی فارسی کلمه bantings

: معنی bantings به فارسی

مرغ‌های بانتای مختلف که به خاطر ویژگی‌های خاص‌شان شناخته می‌شوند.