معنی فارسی barbarianized

B1

به معنای تبدیل شدن به چیزی بی‌تمدن و خشن، معمولاً به واسطه بحران‌های اجتماعی یا فرهنگی.

Having been made more crude or brutish, often through external pressure or influence.

example
معنی(example):

جامعه‌ای که زمانی با نشاط بود، در طول سال‌ها به بربریت گرایید.

مثال:

The once vibrant community became barbarianized over the years.

معنی(example):

آنها ادعا کردند که زبانشان تحت تأثیرات خارجی به بربریت درآمده است.

مثال:

They claimed that their language was barbarianized by outside influences.

معنی فارسی کلمه barbarianized

: معنی barbarianized به فارسی

به معنای تبدیل شدن به چیزی بی‌تمدن و خشن، معمولاً به واسطه بحران‌های اجتماعی یا فرهنگی.