معنی فارسی barbitone

B2

باربیتون، یکی از اعضای خانواده باربیتورات‌ها که به‌عنوان دارویی آرام‌بخش شناخته می‌شود.

A barbiturate that has sedative properties and is used in medicine.

noun
معنی(noun):

Barbital

example
معنی(example):

باربیتون نام دیگر نوعی باربیتورات است.

مثال:

Barbitone is another name for a type of barbiturate.

معنی(example):

تحقیقات درباره باربیتون به درک آرام‌بخشی کمک کرده است.

مثال:

Research on barbitone has contributed to understanding sedation.

معنی فارسی کلمه barbitone

: معنی barbitone به فارسی

باربیتون، یکی از اعضای خانواده باربیتورات‌ها که به‌عنوان دارویی آرام‌بخش شناخته می‌شود.