معنی فارسی barbule
B1باربول به ساختارهای ریزی اطلاق میشود که در پرها وجود دارند و به اتصال آنها کمک میکنند.
A tiny structure found on feathers that helps to interlock them.
- noun
noun
معنی(noun):
A small barb or beard.
معنی(noun):
Any of the secondary barbs that form a fringe of small projections on a feather.
example
معنی(example):
باربول کوچکترین ساختار روی پرها است.
مثال:
The barbule is a small structure on feathers.
معنی(example):
پرندگان به باربولها برای نگهداشتن پرهای خود به هم متکی هستند.
مثال:
Birds rely on barbules to keep their feathers together.
معنی فارسی کلمه barbule
:
باربول به ساختارهای ریزی اطلاق میشود که در پرها وجود دارند و به اتصال آنها کمک میکنند.