معنی فارسی bardling

B1

به نوجوانی یا فرد جوانی اشاره دارد که به هنر باردي مشغول است.

A young bard; a musical storyteller or poet.

example
معنی(example):

باردلینگ جوان آوازهایی درباره ماجراجویی و عشق خواند.

مثال:

The young bardling sang songs of adventure and love.

معنی(example):

به عنوان یک باردلینگ، او یاد گرفت که داستان‌ها را از طریق موسیقی بافد.

مثال:

As a bardling, she learned to weave tales through music.

معنی فارسی کلمه bardling

: معنی bardling به فارسی

به نوجوانی یا فرد جوانی اشاره دارد که به هنر باردي مشغول است.