معنی فارسی bare-headed

B1

بدون کلاه یا پوشش سر، در موقعیت‌هایی که می‌تواند به معنی راحتی یا بی‌خیالی باشد.

Without a hat or any head covering.

adjective
معنی(adjective):

Having no covering on the head.

adverb
معنی(adverb):

With no covering on the head.

example
معنی(example):

او در یک روز آفتابی بدون کلاه در پارک قدم می‌زد.

مثال:

He walked around the park bare-headed on a sunny day.

معنی(example):

او زمانی که در نسیم بدون کلاه بود، احساس آزادی و شادی می‌کرد.

مثال:

She felt free and happy when she was bare-headed in the breeze.

معنی فارسی کلمه bare-headed

: معنی bare-headed به فارسی

بدون کلاه یا پوشش سر، در موقعیت‌هایی که می‌تواند به معنی راحتی یا بی‌خیالی باشد.