معنی فارسی bareheadedness

B1

برهنگی سر به حالت نداشتن کلاه یا پوشش بر روی سر اشاره دارد.

The state of having no head covering.

example
معنی(example):

برهنگی سر او در طول مراسم قابل توجه بود.

مثال:

His bareheadedness was noticeable during the ceremony.

معنی(example):

او با اعتماد به نفس برهنگی سر خود را پذیرفت.

مثال:

She embraced her bareheadedness with confidence.

معنی فارسی کلمه bareheadedness

: معنی bareheadedness به فارسی

برهنگی سر به حالت نداشتن کلاه یا پوشش بر روی سر اشاره دارد.