معنی فارسی bargaining chips
B1ابزارهایی که میتوانند برای تقویت موضع در مذاکرات استفاده شوند.
Negotiable items or advantages that can be used to gain leverage during negotiations.
- noun
noun
معنی(noun):
Something or someone used as a leverage in negotiations.
example
معنی(example):
در مذاکرات، آنها از توافقات قبلی خود به عنوان ابزار چانهزنی استفاده کردند.
مثال:
In negotiations, they used their previous agreements as bargaining chips.
معنی(example):
داشتن ارتباطات میتواند در تجارت به عنوان ابزارهای چانهزنی مفید باشد.
مثال:
Having connections can be useful bargaining chips in business.
معنی فارسی کلمه bargaining chips
:
ابزارهایی که میتوانند برای تقویت موضع در مذاکرات استفاده شوند.