معنی فارسی barkened

B1

زمان گذشته فعل barken، برای توصیف صداهایی که در گذشته ایجاد شده‌اند.

Past tense of 'barken', indicating a past instance of barking.

example
معنی(example):

جنگل تحت فرمان دارنده‌ی سگ barkened کرد.

مثال:

The forest barkened under the command of the dog's handler.

معنی(example):

با تاریک شدن شب، جغدها در درختان barkened کردند.

مثال:

As the night grew darker, the owls barkened in the trees.

معنی فارسی کلمه barkened

: معنی barkened به فارسی

زمان گذشته فعل barken، برای توصیف صداهایی که در گذشته ایجاد شده‌اند.