معنی فارسی barly

A2

جو، یک نوع غلات که به طور معمول در آشپزی و تغذیه استفاده می‌شود.

A type of grain commonly used in cooking and nutrition.

example
معنی(example):

او جو را به سوپ اضافه کرد تا مواد مغذی بیشتری به آن بدهد.

مثال:

She added barley to the soup for extra nutrition.

معنی(example):

جو یک غله چندمنظوره است که در بسیاری از غذاها استفاده می‌شود.

مثال:

Barley is a versatile grain used in many dishes.

معنی فارسی کلمه barly

: معنی barly به فارسی

جو، یک نوع غلات که به طور معمول در آشپزی و تغذیه استفاده می‌شود.