معنی فارسی barmy
B1 /ˈbɑː.mi/دیوانه به معنای غیرعادی یا عجیب و غریب به کار میرود.
Crazy or absurd; eccentric in behavior.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Odd, strange, or crazy.
example
معنی(example):
او با صحبت به خود، دیوانه به نظر میرسد.
مثال:
He's acting barmy by talking to himself.
معنی(example):
طرح دیوانهوار آنطور که انتظار میرفت اجرا نشد.
مثال:
The barmy plan didn't go as expected.
معنی فارسی کلمه barmy
:
دیوانه به معنای غیرعادی یا عجیب و غریب به کار میرود.