معنی فارسی barnbrack
B1نوعی کیک میوهای ایرلندی که ممکن است نشانههایی برای پیشگویی آینده داشته باشد.
An Irish fruitcake that may contain charms used for divination.
- NOUN
example
معنی(example):
او در گردهمایی خانوادگی Barnbrack سرو کرد.
مثال:
She served barnbrack at the family gathering.
معنی(example):
Barnbrack معمولاً شامل جادوها و نشانههای پنهان است.
مثال:
Barnbrack often contains hidden charms.
معنی فارسی کلمه barnbrack
:
نوعی کیک میوهای ایرلندی که ممکن است نشانههایی برای پیشگویی آینده داشته باشد.