معنی فارسی bartending
B1بارمن شدن، به کلیه فعالیتهای تهیه و سرو نوشیدنیها در یک بار یا کافه اشاره دارد.
The job or activity of serving drinks at a bar.
- verb
verb
معنی(verb):
To tend a bar; to act as a barman.
example
معنی(example):
بارمن شدن میتواند شغفی سرگرمکننده و اجتماعی باشد.
مثال:
Bartending can be a fun and social job.
معنی(example):
او از بارمن شدن در آخر هفتهها لذت میبرد.
مثال:
He enjoys bartending on the weekends.
معنی فارسی کلمه bartending
:
بارمن شدن، به کلیه فعالیتهای تهیه و سرو نوشیدنیها در یک بار یا کافه اشاره دارد.