معنی فارسی basculation

B1

باسکولاسیون به عمل یا فرآیند حرکت یا چرخش یک سازه برای فراهم کردن امکانات عبور اشاره دارد.

The act or process of moving or rotating a structure to allow passage.

example
معنی(example):

باسکولاسیون پل اجازه داد تا قایق‌ها از زیر آن عبور کنند.

مثال:

The basculation of the bridge allowed boats to pass underneath.

معنی(example):

آنها مکانیزم باسکولاسیون را در نمایشگاه مهندسی نمایش دادند.

مثال:

They demonstrated the basculation mechanism at the engineering fair.

معنی فارسی کلمه basculation

: معنی basculation به فارسی

باسکولاسیون به عمل یا فرآیند حرکت یا چرخش یک سازه برای فراهم کردن امکانات عبور اشاره دارد.