معنی فارسی baseload

B2

نیروگاه‌های با بار پایه، توانایی تولید انرژی را به میزان ثابت و دائمی دارند.

The minimum level of demand on an electrical grid over a span of time.

noun
معنی(noun):

The minimum load on a power station over a standard period.

example
معنی(example):

نیروگاه انرژی پایه را به شهر تأمین می‌کند.

مثال:

The power plant provides baseload energy to the city.

معنی(example):

قدرت پایه برای برآورده کردن حداقل نیاز انرژی ضروری است.

مثال:

Baseload power is necessary to meet the minimum energy demand.

معنی فارسی کلمه baseload

: معنی baseload به فارسی

نیروگاه‌های با بار پایه، توانایی تولید انرژی را به میزان ثابت و دائمی دارند.