معنی فارسی basilic
B1باسیلک به عنوان یک سیاهرگ عمده در بدن تعریف میشود که مسئول خونرسانی به ناحیه بازو است.
A large vein in the upper limb, crucial for venous drainage.
- NOUN
example
معنی(example):
باسیلک یک سیاهرگ مهم در بازو است.
مثال:
The basilic is an important vein in the arm.
معنی(example):
در آناتومی، سیاهرگ باسیلک اغلب اشاره میشود.
مثال:
In anatomy, the basilic vein is often referenced.
معنی فارسی کلمه basilic
:
باسیلک به عنوان یک سیاهرگ عمده در بدن تعریف میشود که مسئول خونرسانی به ناحیه بازو است.