معنی فارسی basis point

B2

واحد اندازه‌گیری برای تغییرات درصدی، به ویژه در زمینهٔ مالی و اقتصادی.

A unit of measure equal to 1/100th of a percentage point, often used in finance.

noun
معنی(noun):

One hundredth of one percentage point.

example
معنی(example):

یک واحد پایه برابر با یک صدم درصد است.

مثال:

A basis point is equal to one hundredth of a percent.

معنی(example):

نرخ بهره ۲۵ واحد پایه افزایش یافت.

مثال:

The interest rate increased by 25 basis points.

معنی فارسی کلمه basis point

: معنی basis point به فارسی

واحد اندازه‌گیری برای تغییرات درصدی، به ویژه در زمینهٔ مالی و اقتصادی.