معنی فارسی bast
B2 /bæst/بست، الیاف نازک و مقاومی که از پوست بعضی از گیاهان مثل کنف یا نخل به دست میآید و معمولاً در صنایع مختلف به کار میرود.
Fibers obtained from the inner bark of certain plants, used for making ropes and textiles.
- noun
noun
معنی(noun):
Fibre made from the phloem of certain plants and used for matting and cord.
example
معنی(example):
الیاف باست برای ساخت طنابها استفاده میشوند.
مثال:
Bast fibers are used to make ropes.
معنی(example):
بست برخی از گیاهان بسیار قوی است.
مثال:
The bast of certain plants is very strong.
معنی فارسی کلمه bast
:
بست، الیاف نازک و مقاومی که از پوست بعضی از گیاهان مثل کنف یا نخل به دست میآید و معمولاً در صنایع مختلف به کار میرود.