معنی فارسی bath-house
B1محل مشخصی برای استحمام که اغلب دارای خدمات جانبی است.
A specific place for bathing, often with additional services.
- NOUN
example
معنی(example):
حمام شهر به خاطر چشمههای آب گرمش شناخته شده است.
مثال:
The town's bath-house is known for its hot springs.
معنی(example):
او برای آرامش بعد از یک هفته طولانی به حمام رفت.
مثال:
She visited the bath-house to unwind after a long week.
معنی فارسی کلمه bath-house
:
محل مشخصی برای استحمام که اغلب دارای خدمات جانبی است.