معنی فارسی bathochrome
B2باتوکروم، مادهای که وقتی در حلال حل میشود، به دلیل تغییر در انرژی یا پیوندها، رنگ آن تغییر میکند.
A compound that shows a shift in color depending on the solvent or the environment.
- NOUN
example
معنی(example):
یک ترکیب باتوکروم ممکن است هنگام حل شدن در یک حلال رنگ متفاوتی نشان دهد.
مثال:
A bathochrome compound may display a different color when dissolved in a solvent.
معنی(example):
شیمیدانها معمولاً از اندیکاتورهای باتوکروم برای واکنشهای مختلف استفاده میکنند.
مثال:
Chemists often use bathochrome indicators for various reactions.
معنی فارسی کلمه bathochrome
:
باتوکروم، مادهای که وقتی در حلال حل میشود، به دلیل تغییر در انرژی یا پیوندها، رنگ آن تغییر میکند.