معنی فارسی battle stations
B2محل‌هایی که در زمان آماده‌باش برای مواجهه با خطر یا حمله، فعال می‌شوند.
Positions or locations where personnel are stationed in preparation for combat or emergency situations.
- noun
- interjection
noun
معنی(noun):
The position taken by a member of a military force when preparing for battle
interjection
معنی(interjection):
An alert aboard a warship, summoning the crew to man all weapons and all stations.
example
معنی(example):
وقتی آلارم به صدا درآمد، همه به ایستگاه‌های جنگی خود رفتند.
مثال:
When the alarm rang, everyone went to their battle stations.
معنی(example):
خدمه در ایستگاه‌های جنگی خود بودند و آماده نبرد بودند.
مثال:
The crew was at their battle stations, ready for combat.
معنی فارسی کلمه battle stations
:
محل‌هایی که در زمان آماده‌باش برای مواجهه با خطر یا حمله، فعال می‌شوند.
