معنی فارسی battlewise
B2با دانش و تجربه در جنگ و نبرد، بهخصوص در موقعیتهای چالش برانگیز.
With knowledge and experience in warfare, especially in challenging situations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او با تدبیر جنگی به چالش نزدیک شد و برای هر نتیجهای آماده بود.
مثال:
He approached the challenge battlewise, prepared for any outcome.
معنی(example):
داشتن تدبیر جنگی به او این امکان را داد که مذاکرات را با مهارت پیش ببرد.
مثال:
Being battlewise allowed her to navigate the negotiations skillfully.
معنی فارسی کلمه battlewise
:
با دانش و تجربه در جنگ و نبرد، بهخصوص در موقعیتهای چالش برانگیز.