معنی فارسی baumier
B2درخت باومیر، نوعی درخت که به خاطر پوست و ویژگیهای خاصش شناخته میشود.
A tree known for its distinctive bark.
- NOUN
example
معنی(example):
درخت باومیر به خاطر پوست منحصر به فردش معروف است.
مثال:
The baumier tree is known for its unique bark.
معنی(example):
ما در حین پیادهروی در جنگل یک باومیر دیدیم.
مثال:
We saw a baumier while hiking in the forest.
معنی فارسی کلمه baumier
:
درخت باومیر، نوعی درخت که به خاطر پوست و ویژگیهای خاصش شناخته میشود.