معنی فارسی bazar
A1بازار، مکانی برای خرید و فروش که معمولاً پر از فعالیت و حرکت است.
A marketplace where goods are bought and sold, typically filled with activity and variety.
- NOUN
example
معنی(example):
ما برای خرید میوههای تازه به بازار رفتیم.
مثال:
We visited the bazar to buy fresh fruits.
معنی(example):
بازار پر از غرفههای رنگارنگ و فروشندگان زنده بود.
مثال:
The bazar was filled with colorful stalls and lively vendors.
معنی فارسی کلمه bazar
:
بازار، مکانی برای خرید و فروش که معمولاً پر از فعالیت و حرکت است.