معنی فارسی bbqs
B1روش پخت غذا بر روی آتش یا کبابی که معمولاً در فضای باز انجام میشود.
A cooking method of grilling food over an open flame, often associated with outdoor gatherings.
- noun
noun
معنی(noun):
Barbecue
example
معنی(example):
ما در حال برنامهریزی یک BBQ برای آخر هفته هستیم.
مثال:
We are planning a barbecue for the weekend.
معنی(example):
BBQ در حیاط پشتی آنها موفقیت بزرگی بود.
مثال:
The BBQ in their backyard was a great success.
معنی فارسی کلمه bbqs
:
روش پخت غذا بر روی آتش یا کبابی که معمولاً در فضای باز انجام میشود.