معنی فارسی bdsm

B2

BDSM به معنای بند، انضباط، تسلط و تسلیم، و سادیسم و مازوشیسم است و به انواع رفتارهای جنسی و رابطه‌های تحت یک چهارچوب خاص اشاره دارد.

A variety of erotic practices or roleplaying that incorporate elements of power exchange or consensual non-consent.

example
معنی(example):

BDSM شامل طیف وسیعی از رفتارهای شهوانی است که شامل بند و انضباط می‌شود.

مثال:

BDSM involves a range of erotic practices that include bondage and discipline.

معنی(example):

او علاقه خود به BDSM را کشف کرد و به طور ایمن رفتارهای مختلف را مورد بررسی قرار داد.

مثال:

She discovered her interest in BDSM and explored various practices safely.

معنی فارسی کلمه bdsm

: معنی bdsm به فارسی

BDSM به معنای بند، انضباط، تسلط و تسلیم، و سادیسم و مازوشیسم است و به انواع رفتارهای جنسی و رابطه‌های تحت یک چهارچوب خاص اشاره دارد.