معنی فارسی be all mouth

B1

فردی که زیاد صحبت می‌کند اما به عمل نمی‌پردازد.

To talk a lot about doing something but never actually do it.

example
معنی(example):

او فقط صحبت می‌کند و عمل نمی‌کند؛ هرگز به وعده‌هایش عمل نمی‌کند.

مثال:

She is all mouth and no action; she never follows through on her promises.

معنی(example):

فقط صحبت نکن؛ به ما نشان بده که چه کاری می‌توانی انجام دهی.

مثال:

Don't be all mouth; show us what you can do.

معنی فارسی کلمه be all mouth

: معنی be all mouth به فارسی

فردی که زیاد صحبت می‌کند اما به عمل نمی‌پردازد.