معنی فارسی be away

A2

دور بودن، به این معنا که شخص در مکانی غیر از محل معمول خود قرار دارد.

To not be present in a particular place, often because of travel.

example
معنی(example):

من برای آخر هفته دور هستم تا خانواده‌ام را ملاقات کنم.

مثال:

I will be away for the weekend to visit my family.

معنی(example):

او هفته آینده به سفر کاری دور خواهد بود.

مثال:

She will be away on business travel next week.

معنی فارسی کلمه be away

: معنی be away به فارسی

دور بودن، به این معنا که شخص در مکانی غیر از محل معمول خود قرار دارد.