معنی فارسی be born with a silver spoon in one's mouth
B1این عبارت به افرادی اشاره دارد که در خانوادههای مرفه متولد شدهاند و به راحتی به ثروت دسترسی دارند.
To be born into a wealthy and privileged family.
- IDIOM
example
معنی(example):
او با یک قاشق نقرهای در دهانش به دنیا آمد و همیشه هر چیزی که میخواست را داشت.
مثال:
She was born with a silver spoon in her mouth, always having everything she wanted.
معنی(example):
زیرا او با یک قاشق نقرهای به دنیا آمده بود، هرگز نیازی به نگرانی در مورد پول نداشت.
مثال:
Having been born with a silver spoon in his mouth, he never had to worry about money.
معنی فارسی کلمه be born with a silver spoon in one's mouth
:این عبارت به افرادی اشاره دارد که در خانوادههای مرفه متولد شدهاند و به راحتی به ثروت دسترسی دارند.