معنی فارسی be bumping along the bottom
B1به معنای بودن در شرایط ناامیدکننده یا نامطلوب است.
To be in a very poor or unsuccessful state.
- IDIOM
example
معنی(example):
این شرکت سالها است که در شرایط بحرانی قرار دارد.
مثال:
The company has been bumping along the bottom for years.
معنی(example):
پس از از دست دادن شغلش، او احساس میکرد که در پایینترین نقطه است.
مثال:
After losing his job, he felt like he was bumping along the bottom.
معنی فارسی کلمه be bumping along the bottom
:
به معنای بودن در شرایط ناامیدکننده یا نامطلوب است.