معنی فارسی be fresh out of
B1تازه از چیزی خالی شدن، معمولاً به معنی اتمام موجودی یک چیز است.
To have used up all of something; to be completely out of a supply.
- IDIOM
example
معنی(example):
من تازه شیر تمام کردهام، بنابراین نمیتوانم اسموتی درست کنم.
مثال:
I am fresh out of milk, so I can't make a smoothie.
معنی(example):
ما تازه از ایدهها برای پروژه خالی هستیم.
مثال:
We are fresh out of ideas for the project.
معنی فارسی کلمه be fresh out of
:
تازه از چیزی خالی شدن، معمولاً به معنی اتمام موجودی یک چیز است.