معنی فارسی be frightened of one's shadow

B2

ترسیدن از سایه خود، به معنای داشتن ترسی بی‌جهت و ناچیز.

To be overly fearful or anxious, even about very small things.

example
معنی(example):

دختر کوچک آنقدر خجالتی است که از سایه خودش هم می‌ترسد.

مثال:

The little girl is so timid; she is frightened of her own shadow.

معنی(example):

گاهی مردم در مکان‌های تاریک از سایه خود می‌ترسند.

مثال:

Sometimes, people can be frightened of their shadow in a dark place.

معنی فارسی کلمه be frightened of one's shadow

:

ترسیدن از سایه خود، به معنای داشتن ترسی بی‌جهت و ناچیز.