معنی فارسی be good to go

B1

آماده بودن برای انجام کار یا رفتن به مکان معین.

Ready to proceed; prepared to go.

example
معنی(example):

ماشین درست شده است، پس ما آماده‌ایم.

مثال:

The car is fixed, so we are good to go.

معنی(example):

وقتی که تکالیفم را تمام کنم، آماده‌ام بروم.

مثال:

Once I finish my homework, I will be good to go.

معنی فارسی کلمه be good to go

: معنی be good to go به فارسی

آماده بودن برای انجام کار یا رفتن به مکان معین.