معنی فارسی be lost on

B1

گم شدن یک مفهوم یا پیام، به ویژه زمانی که شخصی آن را درک نمی‌کند.

To fail to be understood or appreciated by someone.

example
معنی(example):

به نظر می‌رسد معنای آن شوخی برای او گم شده است.

مثال:

The meaning of that joke seems to be lost on him.

معنی(example):

مشاوره او برای من گم شده بود؛ من آن را نفهمیدم.

مثال:

Her advice was lost on me; I didn't understand it.

معنی فارسی کلمه be lost on

: معنی be lost on به فارسی

گم شدن یک مفهوم یا پیام، به ویژه زمانی که شخصی آن را درک نمی‌کند.