معنی فارسی be running on empty

B1

بی‌انرژی، خسته و غیرفعال، به‌خصوص بعد از یک دوره طولانی کار یا فعالیت.

To feel drained of energy or to have little resources remaining.

example
معنی(example):

بعد از یک هفته طولانی، احساس می‌کنم که خالی هستم.

مثال:

After a long week, I feel like I’m running on empty.

معنی(example):

ماشین در حال خالی کار می‌کرد و به سوخت نیاز داشت.

مثال:

The car was running on empty and needed fuel.

معنی فارسی کلمه be running on empty

: معنی be running on empty به فارسی

بی‌انرژی، خسته و غیرفعال، به‌خصوص بعد از یک دوره طولانی کار یا فعالیت.