معنی فارسی be seeing things

B2

اشتباه دیدن یا توهم داشتن، معمولاً نشانه‌ای از خستگی یا فشار.

To perceive something that is not actually present, often indicative of confusion or hallucination.

example
معنی(example):

اگر فکر می‌کنم که یک روح دیدم، لابد دارم چیزها را اشتباه می‌بینم.

مثال:

I must be seeing things if I think I saw a ghost.

معنی(example):

وقتی گفت که یک خوک پرنده دیده، می‌دانستم که دارد چیزها را اشتباه می‌بیند.

مثال:

When he said he saw a flying pig, I knew he was be seeing things.

معنی فارسی کلمه be seeing things

: معنی be seeing things به فارسی

اشتباه دیدن یا توهم داشتن، معمولاً نشانه‌ای از خستگی یا فشار.