معنی فارسی be skin and bone

B1

فردی که بسیار لاغر و ضعیف است، به طور خاص به دلیل کم غذایی یا بیماری.

To be very thin or emaciated.

example
معنی(example):

پس از بیماری، او فقط پوست و استخوان بود.

مثال:

After the illness, he was skin and bone.

معنی(example):

سگ خیابانی وقتی آن را پیدا کردیم فقط پوست و استخوان بود.

مثال:

The stray dog was skin and bone when we found it.

معنی فارسی کلمه be skin and bone

: معنی be skin and bone به فارسی

فردی که بسیار لاغر و ضعیف است، به طور خاص به دلیل کم غذایی یا بیماری.