معنی فارسی be stuck in a time warp

B2

به معنای گیر کردن در زمان یا عدم تغییر از یک دوره زمانی خاص است.

To be in a state where one does not change or progress, remaining in a past era.

example
معنی(example):

به نظر می‌رسد او در یک زمان‌سنجی از دهه ۸۰ گیر کرده‌است.

مثال:

He seems to be stuck in a time warp from the 80s.

معنی(example):

انتخاب‌های مد او باعث می‌شود به نظر برسد که در یک زمان‌سنجی گیر کرده‌است.

مثال:

Her fashion choices make it seem like she is stuck in a time warp.

معنی فارسی کلمه be stuck in a time warp

: معنی be stuck in a time warp به فارسی

به معنای گیر کردن در زمان یا عدم تغییر از یک دوره زمانی خاص است.