معنی فارسی beach-comber

B1

یک شخص که به طور خاص برای جستجوی اشیاء جالب در سواحل مجازی می‌شود.

A person who combs the beach for interesting or valuable items.

example
معنی(example):

ساحل‌گرد در حین قدم زدن در کنار دریا یک بطری قدیمی پیدا کرد.

مثال:

The beach-comber found an old bottle while walking along the tide.

معنی(example):

به عنوان یک ساحل‌گرد، او از پیدا کردن صدف‌ها و سنگ‌های منحصر به فرد لذت می‌برد.

مثال:

As a beach-comber, she enjoys finding unique shells and rocks.

معنی فارسی کلمه beach-comber

: معنی beach-comber به فارسی

یک شخص که به طور خاص برای جستجوی اشیاء جالب در سواحل مجازی می‌شود.