معنی فارسی beachballs
A2توپهای بزرگی که معمولاً برای بازی در کنار دریا یا استخر استفاده میشوند.
Large inflatable balls used for recreational activities on the beach or pool.
- noun
noun
معنی(noun):
A large light inflatable ball, ideally suited to beach games.
example
معنی(example):
کودکان در کنار دریا با توپهای ساحلی بازی کردند.
مثال:
The children played with beachballs at the seaside.
معنی(example):
توپهای ساحلی برای سرگرمی در تابستان عالی هستند.
مثال:
Beachballs are great for summer fun.
معنی فارسی کلمه beachballs
:
توپهای بزرگی که معمولاً برای بازی در کنار دریا یا استخر استفاده میشوند.