معنی فارسی beadily

B1

به معنای رفتار یا گفتاری است که با دقت و تأمل همراه باشد.

In a manner that is careful or deliberate, often used to describe speech.

example
معنی(example):

او در حین کار بر روی پروژه‌اش با لبخندی مهره‌ای لبخند زد.

مثال:

She smiled beadily as she worked on her project.

معنی(example):

او به آرامی صحبت کرد و هر کلمه را کشید.

مثال:

He spoke beadily, drawing out each word.

معنی فارسی کلمه beadily

: معنی beadily به فارسی

به معنای رفتار یا گفتاری است که با دقت و تأمل همراه باشد.