معنی فارسی beanstalk
A2ساقهای بلند و محکم که از دانه لوبیا رشد میکند و عموماً در داستانها دیده میشود.
A tall stem that grows from a bean seed, often featured in fairy tales.
- noun
noun
معنی(noun):
The stem of a bean plant, proverbially fast-growing and tall.
معنی(noun):
(by extension) A tall, slim person.
معنی(noun):
A space elevator.
example
معنی(example):
بامبو به اندازهای بلند شد که به آسمان رسید.
مثال:
The beanstalk grew tall enough to reach the sky.
معنی(example):
در افسانه، بامبو به خانه یک غول منتهی شد.
مثال:
In the fairy tale, the beanstalk led to a giant's home.
معنی فارسی کلمه beanstalk
:
ساقهای بلند و محکم که از دانه لوبیا رشد میکند و عموماً در داستانها دیده میشود.