معنی فارسی bearlet
A2فرزند کوچک خرس، معمولاً تازه متولد شده یا هنوز جوان.
A young bear; a cub.
- NOUN
example
معنی(example):
فرزند خرس در کنار رودخانه در حال بازی دیده شد.
مثال:
The bearlet was seen playing near the river.
معنی(example):
ما در جنگل یک فرزند خرس را با مادرش دیدیم.
مثال:
We spotted a bearlet with its mother in the forest.
معنی فارسی کلمه bearlet
:
فرزند کوچک خرس، معمولاً تازه متولد شده یا هنوز جوان.