معنی فارسی beautihood
B1زیبایی و جذابیت خاصی که به یک مکان یا موقعیت داده میشود.
The quality of being beautiful; aesthetic charm.
- NOUN
example
معنی(example):
زیبایی چشمانداز نفس مرا بند آورد.
مثال:
The beautihood of the landscape took my breath away.
معنی(example):
در زیبایی او، احساسی عمیق از آرامش داشت.
مثال:
In her beautihood, she felt a profound sense of peace.
معنی فارسی کلمه beautihood
:
زیبایی و جذابیت خاصی که به یک مکان یا موقعیت داده میشود.