معنی فارسی bebelted
B1ببندیده به معنای این است که کسی کمربند ایمنی خود را بسته است.
To be secured with a seatbelt for safety in a vehicle.
- VERB
example
معنی(example):
او به خاطر ایمنی به صندلی راننده کمربند زده شد.
مثال:
He was bebelted into the driver's seat for safety.
معنی(example):
قبل از شروع ماشین مطمئن شوید که کمربند زدهاید.
مثال:
Make sure you are bebelted before starting the car.
معنی فارسی کلمه bebelted
:
ببندیده به معنای این است که کسی کمربند ایمنی خود را بسته است.