معنی فارسی beclasp

B1

بستن یا قفل کردن، به طور محکم به همدیگر متصل کردن.

To fasten or secure something together.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت گردنبندش را به طور محکم ببندد.

مثال:

She decided to beclasp her necklace securely.

معنی(example):

لطفاً مطمئن شوید که کیسه را به‌خوبی ببندید.

مثال:

Please make sure to beclasp the bag tightly.

معنی فارسی کلمه beclasp

: معنی beclasp به فارسی

بستن یا قفل کردن، به طور محکم به همدیگر متصل کردن.