معنی فارسی becrown

B1

تاج‌گذاری، عمل قرار دادن تاج بر سر شخصی به عنوان علامت قدرت یا شرف.

To place a crown upon someone as a symbol of authority or honor.

example
معنی(example):

او انتخاب شد تا برنده رقابت را تاج‌گذاری کند.

مثال:

She was chosen to becrown the winner of the competition.

معنی(example):

مراسم برای تاج‌گذاری پادشاه جدید در نظر گرفته شده بود.

مثال:

The ceremony was set to becrown the new king.

معنی فارسی کلمه becrown

: معنی becrown به فارسی

تاج‌گذاری، عمل قرار دادن تاج بر سر شخصی به عنوان علامت قدرت یا شرف.