معنی فارسی bed-head
A1نوعی از مو بلکه ناشی از خواب و به هم ریختگی آن.
A specific style or state of hair that is unkempt due to sleeping.
- NOUN
example
معنی(example):
موهای نامرتب او به قدری شدید بود که باید قبل از ترک خانه آن را درست میکرد.
مثال:
Her bed-head was so extreme, she had to fix it before leaving the house.
معنی(example):
من همیشه در صبح موهای نامرتب دارم؛ این نشانه من است.
مثال:
I always have bed-head in the morning; it's my signature look.
معنی فارسی کلمه bed-head
:
نوعی از مو بلکه ناشی از خواب و به هم ریختگی آن.