معنی فارسی bedown
B2بهروشنی توضیح دادن، بیان دقیق جزئیات.
To clarify or specify the details of something.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند جزئیات توافق خود را بهروشنی توضیح دهند.
مثال:
They decided to bedown the details of their agreement.
معنی(example):
او مجبور شد انتظارات خود را برای پروژه بهخوبی مشخص کند.
مثال:
He had to bedown his expectations for the project.
معنی فارسی کلمه bedown
:
بهروشنی توضیح دادن، بیان دقیق جزئیات.