معنی فارسی bedticking

B1

پارچه‌ای با الگوی محکم که معمولاً برای روکش تشک‌ها و بالش‌ها استفاده می‌شود.

A fabric with a sturdy pattern, typically used for covering mattresses and pillows.

example
معنی(example):

پارچه تختخواب محکم و بادوام بود.

مثال:

The bedticking was strong and durable.

معنی(example):

او برای اتاق مهمان یک پارچه تختخواب زیبا انتخاب کرد.

مثال:

She chose a beautiful bedticking for the guest room.

معنی فارسی کلمه bedticking

: معنی bedticking به فارسی

پارچه‌ای با الگوی محکم که معمولاً برای روکش تشک‌ها و بالش‌ها استفاده می‌شود.